کسی نشست و پریشان‌تر از همیشه گریست

کسی که هست؛ ولی آن‌چنان که باید نیست! 


چه فرق می‌کند او مرد،‌ زن،‌ جوان یا پیر‌

کسی که خویشتن را نمی‌تواند زیست


کسی که تو، من و او‌ ـ‌‌هرکسی تواند بود

چه فرق می‌کند آن را که نیست، که او کیست؟


بدون‌ِ رود، پرنده،‌ بهار، آیینه

بدون آب، هوا، شعر؛ زندگی، خود، چیست؟


کسی که نیست به‌جز پرسشی بزرگ از خود

کسی که سهمی از اکنون‌ (زمین‌‌ـ‌‌‌زمان)ش نیست‌